امروز ميخوام يه پست كاملا متفاوت و خارج از مباحث قبليم بزارم.شايدم يه جورايي درد دلي باشه.
يكي از مخاطراتي كه اين روزها در اكثر بخشهاي جامعه از خانواده گرفته تا اقوام،شركتها،سازمانها و … متاسفانه رواج بدي پيدا كرده فعل كثيف #زيرآبزنى با قصد و نيت هاي مختلف هست. عارضه اي كه گريبانگير خيلي هامون شده يا خواهد شد.
افرادي كه معمولا ادعاي رفاقت و دوستي باهم را دارند ولي براحتي و حتي برخي مواقع بدون هيچ و پوچ اقدام به آدم فروشي مي كنند. استفاده از انسانها به عنوان نردبان و موتور حركتي و آن هم به شكلي كه اون نردبان رو بعد از استفاده نابود كنيم تكنيك پيشرفت واقعا محسوب ميشه.
آيا واقعا اين مريضي بوده يا اينكه مدير دوست داره جو حاكم بر محيطش اينچنين باشه.!!
واقعا چطور نام خودمان را انسان گذاشته ولي الفباي اوليه انسانيت رو توجه نداريم.
چرا مرام و مسلك جاشو به دغل كاري و #آدم_فروشی داده؟
چرا اعتماد روز به روز داره جاشو به بي اعتمادي ميده؟
چرا بجاي تفكر نسبت به اصلاح خودمان بدنبال تخريب ديگران باشيم؟
چرا پاپوش سازي و توطئه، هنر بوده و عدمش ميشه بي دست و پايي؟
چرا آرامش و آسايش جاشو داده به استرس و دلواپسي؟
و خيلي چراهاي ديگه.??
حالا چاره چيست؟ مهاجرت آيا!! منزوي شدن !! خواهي نشوي رسوا همرنگ جماعت شو را پيشه كنيم!! يا اينكه يكي خورديم دو تا بزنيم و ميدون جنگ بسازيم!!
دوستان،عزيزان،ايمان بياريد كه جواب هر خوبي،خوبي و هر بدي در زندگي شما سنگي ايجاد خواهد كرد.به اين افراد نگيم از خدا بترسيد چون طبيعتا نبايد به هيچگونه خدايي باور داشته باشند.به نظرم بايد فقط به اين فكر كنند و ياد بگيرند كه اين سم رو از چگونه از بدنشون خارج كنند .
شما نظرتون چيه؟ با همچين افرادي مواجه شده ايد؟ برخوردتون چگونه بوده؟
